سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مؤمن را سه ساعت است : ساعتى که در آن با پروردگارش به راز و نیاز است ، و ساعتى که در آن زندگانى خود را کارساز است ، و ساعتى که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است ، و خردمند را نسزد که جز پى سه چیز رود : زندگى را سر و سامان دادن ، یا در کار معاد گام نهادن ، یا گرفتن کام از چیزهایى غیر حرام . [نهج البلاغه]
مونا کتابدار ایران
 
متن مصاحبه ایسنا با دکتر جنیدی

متن مصاحبه ایسنا با دکتر فریدون جنیدی

در یک خانه ای با هویت کاملا ایرانی، پیرمرد با 66 سال سن، که نیمی از عمرش را صرف ویرایش «شاهنامه» کرده و با خود عهد بسته که زندگی‌اش را صرف زنده کردن و گسترش فرهنگ غنی ایران زمین کند زندگی میکند . در یک عصر زمستانی پای صحبت‌های فریدون جنیدی - پژوهشگر فرهنگ باستان - استاد زبان اوستایی - پهلوی - میخی و شاهنامه شناس و ایرانشناس نشستیم؛ کسی که مهم‌ترین دغدغه زندگی‌اش رساندن نسخه سره شاهنامه به دست ایرانیان بوده است. 30 سال روی شاهنامه پژوهش کرده و قصد دارد حاصل این کوشش چندین ساله را برای آیندگان ایران زمین به یادگار بگذارد .
از سال 1354 مطالعه بر روی شاهنامه را آغاز کرده و می‌گوید: بعد از مدت کوتاهی که شاهنامه را خواندم، دریافتم بیت‌هایی از آن با بیت‌هایی دیگر مطابقت ندارند؛ یعنی رویدادی که در شاهنامه بود، در آینده به گونه‌ای دیگر روایت می‌شد. همان زمان بدون ویرایش شاهنامه، آن‌ها را در حاشیه‌اش می‌نوشتم که مطابقت ندارد. هر چه پیش‌تر می‌رفتم، می‌دیدم بیت‌هایی نمی‌تواند از آن شاهنامه باشد.
زمانی که تصمیم گرفت روی شاهنامه کار کند، شاهنامه مسکو تنها نسخه‌ موجود برای تطبیق بود؛ اما او در آغاز کار به آن دست نیافت. هر چه برداشت کرد، درواقع برداشت شخصی‌اش بود که گمان می‌کرد آن بیت‌ها برای فردوسی نبوده است. در همان دوره نوشتن «11 داستان رستم پهلوان» را برای جوانان شروع کرد. گاهی می‌دید ترجمه بیتی از شاهنامه از خود شعر زیباتر می‌شود، به‌دلیل عشق بسیاری که به فردوسی داشته، سعی می‌کرد این بیت‌ها را به نثر برنگرداند؛ چراکه نمی‌خواسته کار او برتر از فردوسی باشد. وقتی کارش را جدی‌تر ادامه داد، فهمید این بیت‌ها همان بیت‌هایی است که به فردوسی تعلق ندارند. می‌گوید: هرگز نمی‌خواستم کار ویرایش شاهنامه را به‌طور کامل انجام دهم. دوستی به من گفت اگر کل شاهنامه را ویرایش نکنی؛ خیانت بزرگی کرده‌ای؛ این حرف در قلب من کارساز شد و ویرایش آن‌را شروع کردم.
او معتقد است: کسی که شاهنامه را ویرایش می‌کند، باید ابتدا با زبان‌های باستانی آشنا باشد؛ زیرا اصل شاهنامه از روی زبان‌های پهلوی و اوستایی ترجمه شده است.
"خیلی از این سردرگمی‌ها به این دلیل است که بسیاری از کسانی که شاهنامه را ویرایش می‌کنند، زبان‌های باستانی را نمی‌دانند. علاوه بر این کسی که شاهنامه را ویرایش می‌کند، باید فرهنگ ایران باستان را بشناسد؛ چراکه مطالبی در شاهنامه آمده که به فرهنگ ایران باستان مربوط است."
جنیدی همچنین آگاهی از راز و رمزهای پنهان شعر پارسی را از دیگر شاخصه‌های یک ویرایشگر شاهنامه می‌داند و ادامه می‌دهد: اگر کسی که شاهنامه را ویرایش می‌کند، باید شاعری نیرومند باشد، شعرهای تحریف‌شده را تشخیص می‌دهد. همچنین چون در شاهنامه از اختر و نجوم سخن بسیار رفته، پژوهشگر شاهنامه، باید از علم نجوم هم آگاهی داشته باشد.
وی ادامه می‌دهد: در شاهنامه صحنه‌های نبرد و جنگ بسیار زیاد است، کسی که‌ آن‌را ویرایش می‌کند، باید از فن‌های جنگی هم مطلع باشد.علاوه بر آن یک ویرایشگر شاهنامه، باید با دشت‌ها، کوه‌ها و شهرهای ایران آشنا باشد؛ تا اگر در جریان داستان‌ها شعر افزوده‌ای باشد، ناهماهنگی آن‌ها را از این طریق دریابد.
این پژوهشگر، آشنایی با اندیشه‌های دینی ایران باستان را از دیگر ملزومات یک مصحح شاهناهه یاد می‌کند.
او وقتی تمام این موارد را بررسی کرده، دیده که خداوند همه آن‌ها را به او داده است و اگر او شاهنامه را ویرایش نکند، به فرهنگ ایران خیانت کرده است.
تا امروز هفت بار شاهنامه‌ای را که در دست دارد، ویرایش کرده؛ همان شاهنامه‌ای که سال آینده به دست ایرانیان می‌رسد که تمام بیت‌های افزوده به شاهنامه را دربرمی گیرد و برای هر کدام، پنج دلیل برای افزوده بودن آن بیت آورده است.
وی درباره این که چرا به شاهنامه این همه بیت افزوده شده، معتقد است: ترجمه شاهنامه از متن‌های اوستایی و پهلوی به فارسی به فرمان  "انوشهروان محمد بن عبدالرزاق توسی پوربابک خراسانی" بوده است که در این کار چند نفر شریک بوده‌اند. سپس "ابومنصور معمری" - وزیر "ابومنصور" - آن‌را به نثر شیوای فارسی برگرداند. این کتاب دست به‌دست می‌شد و ایرانیان آن‌را می‌خواندند. امروز متاسفانه اصل کتاب در دست نیست؛ تنها مقدمه شاهنامه ابو منصوری در دست است.
جنیدی ادامه می‌دهد: پس از کشته شدن ابومنصور عبدالرزاق، "دقیقی" آن‌را به دست می‌گیرد، ولی مرگ به دقیقی امان نمی‌دهد. زمانی که‌ فردوسی کارش را آغاز کرد، "امیرک منصور" - پسر ابومنصور - به او اعلام یاوری کرد.
جنیدی اکنون مسئول بیناد فرهنگی نیشابور در تهران ( ضلع شمالی دانشگاه تهران ) است و در این بنیاد به‌صورت "افتخاری" - به قول خودش -؛ نه "رایگان" - به قول ما -، زبان‌های باستانی و شاهنامه را تدریس می‌کند. در سال 58 وقتی آشفتگی بازار فرهنگ ایران را - که بیشتر به قبل از انفلاب باز می‌گشت - دیده، به فکر تاسیس سازمان ملی به‌صورت خصوصی می‌افتد. بنیاد نیشابور را تاسیس و تمام زندگی‌اش را صرف آن می‌کند. با خود عهد کرده که زندگی‌اش را برای فرهنگ ایران صرف کند. به ایسنا می‌گوید: کسی که جان و تنش را فدای ایران می‌کند، برای کارهای فرهنگی که سودش به جوانان ایران می‌رسد، نباید چشم‌داشت مالی داشته باشد.  دکتر جنیدی هر ساله با برگزاری کلاسهای رایگان آموزش زبان پهلوی - اوستایی - شاهنامه خوانی - خط میخی و . . . توانسته است برگ زرینی از یک ایرانی عاشق میهن را در کارنامه این کشور سترگ رقم بزند . کلاسهای وی هر ساله با استقبال زیادی روبرو می شود و امید است دولت و ملت ایران همواره یار و یاور این بزرگ مرد میهن پرست ایرای باشد .
در هر گوشه و کنار خانه قدیمی فریدون جنیدی، عکسی از فرزند از دست‌رفته‌اش به دیوار نصب شده و به آدم‌ها چشم دوخته... سکوت این خانه کمی آزار‌دهنده است؛ ولی با این همه پیرمرد تنها نیست، چراکه فرزندان ایران را فرزندان خود می‌داند و بزرگ‌ترین افتخارش به فرزندان این مرز و بوم را، تدریس شاهنامه و زبان‌های باستانی که میراث کهن ما ایرانیان است، عنوان می‌کند. این است که شاگردانش هم احساس پدر و فرزندی را با تمام وجود به این مرد می‌رسانند.
کتاب‌خانه گرد و غبار گرفته‌اش مملو از انبوه کتاب‌های زبان‌های باستانی است که سال‌ها روی آن‌ها پژوهش کرده و باورمان نمی‌شود که در روزگاران گذشته اجداد ما با آن سخن می‌گفته‌اند؛ چراکه این زبان، امروز رو به فراموشی است.
او سالهاست زبان‌های باستانی را تدریس می‌کند و معتقد است که دانشگاه‌های ما زبان‌های باستانی را خوب یاد نمی‌دهند. به همین دلیل به آموزش آن‌ها تصمیم می‌گیرد.
جنیدی به خبرنگاران ایسنا می‌گوید: یک ایرانی باید از ریشه خود آگاهی داشته باشد. گم‌گشته ما ایرانیان تنها شاهنامه فردوسی است، چاره درد این مردم برای آگاهی از گذشته پرافتخارشان این است که شاهنامه را بخوانند. این شده دلیل محکمی که این پژوهشگر تمام عمرش را صرف شناساندن شاهنامه و آموزش آن به جوانان کند.
او از این موضوع گلایه دارد که عرب‌ها به دوران جاهلیت خود افتخار می‌کنند، اما ایرانیان به گذشته درخشان و پرافتخارشان توجهی نشان نمی‌دهند.
بنیاد نیشابور جایی قدیمی و کوچک و با امکاناتی نه‌چندان، مکانی است که او با عشق به ایران و شاهنامه، فرهنگ ریشه‌دار ایران را به جوانان یادآوری می‌کند و به آن‌ها، آن فرهنگ غنی چند هزار ساله را می‌شناساند. فریدون جنیدی متولد 1318 نیشابور است که علاوه بر 30 سال پژوهش بر روی شاهنامه و ویرایش آن، تاکنون 30 جلد کتاب درباره فرهنگ و تاریخ ایران نوشته است؛ از جمله آن‌ها: "زندگی و مهاجرت آریاییان برپایه گفتارهای ایران"، "فرهنگ واژه‌های اوستایی"، "حقوق بشر جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان"، "زمینه شناخت موسیقی ایرانی"، "نامه فرهنگ ایران"، "داستان‌های شاهنامه"، "سرگذشت ایران" است. علاوه بر این آثار، جلد دوم "زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه‌های گفتارهای ایران" را با افزوده‌های بیشتری با نام "داستان ایران" برای چاپ آماده دارد.

فریدون جنیدی ، شاهنامه پژوه و ایران شناس ، فردوسی را یگانه کسی دانست که درفش هماره بر افراشته کاویان ایرانیان را در گذر تاریخ ایران به دوش گرفته است. فریدون جنیدی که به مناسبت 25 اردی بهشت ماه ، روز بزرگداشت فردوسی به اصفهان رفته بود در نشست انجمن مثنوی پژوهان ایران در حالی که اشک شوق بر گونه هایش روان بود و صدای لرزانش نشانگر انگیزش درونی اش بود با اشاره به اعلام سال اتحاد ملی و نقش فردوسی و شاهنامه در ایجاد همبستگی ملی از شهرداری اصفهان خواست تا به تعهدات خود در تکمیل پروژه نیمه کاره بنیاد فردوسی در اصفهان ، عمل کنددر پایان سخنرانی استاد فریدون جنیدی که درباره روش های کار او در سنجش بیت های افزوده به شاهنامه بیان شد ، انجمن مثنوی پژوهان ایران به پاس 30 سال تلاش شبانه روزی استاد فریدون جنیدی در راه بازشناسی تاریخ و فرهنگ ایران ، افزون بر یک جلد کتاب شرح مثنوی « گنج روان » اثر استاد علی عربیان ؛ به عنوان یک حرکت نمادین قطعه ای از خاک مقدس ایران را که از پاسارگاد محل آرامگاه کوروش بزرگ ابر مرد تاریخ به ارمغان آورده بود و در داخل یک جعبه ارزشمند هنری خاتم ، کار دست هنرمندان اصفهانی تعبیه شده بود به عنوان با ارزش ترین هدیه به ایشان تقدیم نمود و در حالی که سرود ملی ای ایران در تالار طنین انداز بود و حاضران یک صدا آن را می خواندند ، دکتر جنیدی در برابر دیدگان دوستداران ایران زمین ، برآن بوسه زد و بر آستانش سر سایید.

شایان ذکر است مدیرت پایگاه آریارمن "ارشام پارسی" خود یکی از شاگردان کوچک این استاد گرانمایه بوده است و در کنار دست ایشان زبان پهلوی را آموخته است . از یزدان پاک برای ایشان و همه کسانی که دغدغه ایران زمین را در سر دارند آرزومند تنی سالم همراه با سربلندی و افتخار هستیم . ایدون باد .

 

گردآوری از ارشام پارسی ,  بن مایه از خبرگزاری ایسنا ,  پایگاه نیشابور , برداشت این نوشتار با ذکر نام و آدرس پایگاه ها آزاد است

.....


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/2/6:: 6:30 عصر     |     () نظر